مرجع سخنرانی ها و آثاراستاد علی اکبر داراب کلائی
استاد علی اکبر داراب کلائی ، دارابکلاء شهر ساری متولدشدند ایشان در سن 17 سالگی وارد حوزه شدند . و برای ادامه تحصیل به شهر مشهد مقدس عزیمت نموده و دروس حوزه را تا سطح خارج در حوزه علمیه این شهر ادامه دادند .درحال حاضرساکن تهران میباشند که در زمینه خانواده و سبک زندگی و مسائل روز مقالات متعددی به رشته تحریر درآورده است. برای کسب اطلاع بیشتر به قسمت زندگینامه مراجعه فرمایید.

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت تحلیلی-سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و آدرس dalel.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 139
بازدید کل : 9792
تعداد مطالب : 302
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


آمار مطالب

کل مطالب : 302
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 139
بازدید سال : 894
بازدید کلی : 9792
8رازموفقیت که لازم است بدانید

8 راز موفقیت که لازم است بدانید

چرا مردم موفق می شوند؟ آیا باهوش بودن یا خوش شانس بودن دلیل موفقیت این افراد است؟ «ریچارد سنت جان» هیچ یک از این دو عامل را دلیل موفقیت نمی داند. در حقیقت این سخنران، موفقیت را در زمان انجام کاری که به آن عشق می ورزید، به دست آورده است.

او بیش از یک دهه از عمرش را به مطالعه، بررسی و تحلیل داستان های موفقیت افراد مختلف گذرانده است. حاصل فعالیت های گسترده او در هشت کلمه جادویی، سه دقیقه شگفت انگیز و یک کتاب موفق خلاصه می شود.

تعداد بازدید از این مطلب: 135
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نقش دين در آرامش انسان

نقش دين در آرامش انسان

نقش دين در آرامش افراد چيست؟

بايد پذيرفت اين گونه سوال ها نيز پاسخ کلي مي بايست داد که تنها دور نمائي براي ما ترسيم مي کند. اما اگر سوال جزئي باشد پاسخ کاربردي ارائه مي شود. به هر صورت از آنجا که اول دين معرفت خدا است و همه چيز بازگشت به آن دارد، در مورد نقش ياد و ذکر خدا در مورد آرامش مطالبي را بيان مي کنيم.

«ماهيت آرامش»
اگر ماهيت و چيستي آرامش براي ما مشخص شود، آنگاه کارکرد دين و آموزه هاي آن در کسب آن بيشتر نمايان خواهد شد.
مي توان گفت: آرامش آن احساسي است که در سايه ي اطمينان خاطر و عدم نگراني نسبت به آينده و غم و اندوه نسبت به گذشته براي فرد پديدار مي شود.

«آرامش»
هميشه اضطراب و نگرانى يكى از بزرگترين بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى كاملا محسوس است.
و هميشه آرامش يكى از گمشده‏هاى مهم بشر بوده، و به هر درى مى‏زند تا آن را پيدا كند، و اگر تلاش و كوشش انسانها را در طول تاريخ براى پيدا كردن آرامش از طرق صحيح و كاذب جمع آورى كنيم خود كتاب بسيار قطورى را تشكيل مى‏دهد.
به طور كلى آرامش و دلهره، نقش بسيار مهمى در سلامت و بيمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چيزى نيست كه بتوان از آن به آسانى گذشت و به همين دليل تا كنون كتاب هاى زيادى نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاريخ بشر پر است از صحنه‏هاى غم‏انگيزى كه انسان براى تحصيل آرامش به هر چيز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتيادها داده است.
ولى قرآن با يك جمله كوتاه و پر مغز، مطمئن‏ترين و نزديكترين راه را نشان داده و مى‏گويد: بدانيد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن اين حقيقت قرآنى به توضيح زير توجه كنيد:

عوامل نگرانى و پريشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمايى مى‏كند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بيمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتياج، همه اينها آدمى را رنج مى‏دهد، اما ايمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحيم و مهربان، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد مى‏تواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به او آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده درمانده نيستى، خدايى دارى توانا، قادر، عالم و مهربان.
2- گاه گذشته تاريك زندگى فكر انسان را به خود مشغول مى‏دارد و همواره او را نگران مى‏سازد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده، از كوتاهيها و لغزشها، اما توجه به اينكه خداوند، غفار، توبه پذير و رحيم و غفور است، به او آرامش مى‏دهد، به او مى‏گويد: عذر تقصير به پيشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى كن و در مقام جبران براى، كه او بخشنده است و جبران كردن ممكن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى‏سازد كه من در برابر اين همه دشمن نيرومند در ميدان جهاد چه كنم؟ و يا در مبارزات ديگر چه مى‏توانم انجام دهم؟
اما هنگامى كه به ياد خدا مى‏افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى‏شود، قدرتى كه برترين قدرتها است و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى‏گيرد، با خود مى‏گويد آرى من تنها نيستم، من در سايه خدا، بى‏نهايت هستم.
قهرماني هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوري هاى اعجاب‏انگيز و خيره كننده آنان، حتى در آن جايى كه تك و تنها بوده‏اند، بيانگر آرامشى است كه در سايه ايمان پيدا مى‏شود.
4- گاهي نيز ريشه نگراني هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏هدف بودن آن است ولى آن كسى كه به خدا ايمان دارد، و مسير تكاملى زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته است، و تمام برنامه‏ها و حوادث زندگى را در همين خط مى‏بيند، نه از زندگى احساس پوچى مى‏كند، و نه هم چون افراد بى‏هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل ديگر نگرانى آن است كه انسان گاهى براى رسيدن به يك هدف زحمت زيادى را متحمل مى‏شود، اما كسى را نمى‏بيند كه براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشكر كند، اين ناسپاسى او را شديدا رنج مى‏دهد و در يك حالت اضطراب و نگرانى فرو مى‏برد، اما هنگامى كه احساس كند كسى از تمام تلاشها و كوشش هايش آگاه است، و به همه آنها ارج مى‏نهد و براى همه پاداش مى‏دهد ديگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظن‏ها و توهم ها و خيالات پوچ يكى ديگر از عوامل نگرانى است كه بسيارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى‏برند، ولى چگونه مى‏توان انكار كرد كه توجه به خدا و لطف بى‏پايان او و دستور به حسن ظن كه وظيفه هر فرد با ايمانى است اين حالت رنج‏آور را از بين مى‏برد و آرامش و اطمينان جاى آن را مى‏گيرد.
7- دنيا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا كه گاهى عدم دستيابى به رنگ خاصى از لباس يا كفش و كلاه و يا يكى ديگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و يا روزها و هفته‏ها فكر دنيا پرستان را ناآرام و مشوش مى‏دارد.
اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن كه هميشه با زهد و پارسايى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه اين اضطراب ها پايان مى‏دهد، هنگامى كه روح انسان على‏وار آن گونه وسعت يابد كه بگويد: «دنيا كم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها؛دنياى شما در نظر من بى‏ارزشتر از برگ درختى است كه در دهان ملخى باشد كه آن را مى‏جود» نرسيدن به يك وسيله مادى يا از دست دادن آن چگونه امكان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فكر او ايجاد كند.
8- يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است كه هميشه روح انسان ها را آزار مى‏داده است و از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست بلكه در سنين ديگر مخصوصا به هنگام بيماري ها، جنگ ها، ناامني ها وجود دارد، اين نگرانى مى‏تواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم (همانگونه كه ماديون جهان مى‏پندارند) اين اضطراب و نگرانى كاملاً بجا است، و بايد از چنين مرگى كه نقطه پايان همه آرزوها و موفقيتها و خواستهاى انسان است ترسيد. اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچه‏اى به يك زندگى وسيعتر و والاتر بدانيم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را هم چون عبور از دالان زندان و رسيدن به يك فضاى آزاد بشمريم ديگر اين نگرانى بى‏معنى است، بلكه چنين مرگى- هر گاه در مسير انجام وظيفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست بلكه مى‏توان عوامل فراوان ديگرى براى آن نيز شمرد، ولى بايد قبول كرد كه بيشتر نگراني ها به يكى از عوامل فوق باز مى‏گردد.
و هنگامى كه ديديم اين عوامل در برابر ايمان به خدا ذوب و بى‏رنگ و نابود مى‏گردد تصديق خواهيم كرد كه ياد خدا مايه آرامش دلها است «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چرا که تنها بايد خدا است که روح و جان آدمي اطمينان خاطر پيدا کرده و در آن آرامش جاي مي گيرد.
در پايان به برخي از عوامل آرامش و ناآرامي در روايات اشاره مي کنيم.
عوامل آرامش؛ ايمان، ديدار برادر مؤمن، شب، همسر، دنيا گريزي، انديشه ي آدم ديندار، ياد خدا، به كفاف بسنده كردن، قرآن، طاعت، تقدير الهي، يقين، خشنودي از خدا و توكل را مي توان اشاره نمود.(ر/ک: ميزان الحکمه).
عوامل ناآرامي؛ آرزو، كينه، حسادت، بخيل، چشم داشت به مردم، شك و چسبيدن به دنيا را مي توان نام برد.
آري توجه به خدا انسان را دل گرم، اتفاقات را به صلاح و پايان سختي ها را گوش زد و ياد آور مي شود خدا هر وقت لازم باشد به کمک شما خواهد شتافت. اين نگاه و اين بينش ها هر کدام از ارکان آرامش مي باشند. همين نگرش عامل آرامش افراد با ايمان و دين دار است

تعداد بازدید از این مطلب: 44
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چگونه شاد زندگی کنیم؟؟

چگونه شاد زندگی کنیم؟؟

 

شادی یکی از هیجانات اساسی انسان است که وجود آن به انسان کمک می‌کند سلامت روان بهتری داشته باشد. شاد بودن و شاد زندگی کردن یکی از عوامل مهم پیشگیری از ابتلا به اختلالات روان‌شناختی است.

درواقع، شادی حالتی هیجانی است که نشانگر میزان رضایتمندی فرد در زمینه های مختلف بویژه زمینه های روانی است.

هنگامی که انسان شاد است برخی مناطق مغز او تحریک می شود و ترشح برخی هورمون ها ازجمله سروتونین و نوراپی نفرین و دوپامین در بدن افزایش پیدا می کند.

شاد بودن و شاد زندگی کردن و روی خوش نشان دادن به زندگی و مقابله با مشکلاتی که در زندگی برای هر فردی به وجود می آید از ارکان سلامت روان محسوب می شود.

افراد سالم که دچار افسردگی نیستند به صورت ذاتی به دنبال شادمانی هستند و لازم به ذکر است که در حالت شادی انرژی بدن افزایش می یابد و عملکرد ذهنی فرد کارآمدتر و بهینه تر می شود.

افراد درباره یک پدیده یکسان به میزان یکسان هیجان شادی از خود نشان نمی دهند و به همین دلیل راهکارهای متفاوتی پیشنهاد می شود تا در نهایت همه افراد بتوانند شادی خود را افزایش دهند.

با توجه به این که شادی حالتی روانی است که پس از برآورده شدن خواسته های انسان ایجاد می شود و شامل میزان عاطفه مثبت و رضایتمندی فرد است، بنابراین برای این که بتوانیم شاد باشیم می توانیم از این راهکارها استفاده کنیم:

1 ـ بازسازی نگرش ها و شناخت ها: در این تمرین لازم است ابتدا مشخص کنید چه اتفاقاتی باعث می شود تا شما دچار خلق پایین و ناراحتی شوید. سپس معین کنید کنترل کدام یک از اتفاقات تحت اختیار شما بوده است و به نقش خود در بروز آن اتفاق نمره دهید. پس از آن لازم است مشخص کنید چگونه می توانید اتفاقات را بپذیرید و به میزان پذیرش خود نمره دهید. فهرستی از راه حل هایی را تهیه کنید که می توان بر آن اتفاق غلبه کرد و احتمال موفقیت آن راه حل ها را نیز تعیین کنید.
2 ـ مدیریت زمان: برنامه ریزی به منظور درست و بموقع انجام دادن کارها به کاهش استرس و افزایش شادی منجر می شود.
3 ـ تهیه فهرستی از موفقیت ها و تمرکز بر آنها
4 ـ برقراری روابط اجتماعی و رفت آمد با دوستان و اقوام
5 ـ تمرین مثبت نگری: تهیه فهرستی از ویژگی های خوب نزدیکان و اطرافیان و مرور آنها
6 ـ مشورت: همفکری هنگام تصمیم گیری منجر می شود تا تصمیمات بهتری بگیرید و ترس از شکست در شما کاهش یابد.
7 ـ شمارش نعمت ها و تهیه فهرستی از دارایی های مادی و غیرمادی و تمرین شکرگزاری
8 ـ گوش دادن به موسیقی: موسیقی، نواحی خاصی در مغز راتحریک می کند که به افزایش شادی منجر می شود.
9 ـ تنفس عمیق و تمرین آرام سازی عضلات به منظور کاهش استرس و افزایش شادی
10 ـ عضویت در انجمن های خیریه
11 ـ خواندن مطالب طنز
12 ـ انجام فعالیت های لذتبخش

تعداد بازدید از این مطلب: 42
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آینده متعلق به کیست؟


آینده متعلق به کیست؟

 

آینده متعلق به کسانی است که از رقابت دست نکشند. هرگز از بهتر شدن دست برندارید.

 

1- آینده متعلق به کسانی است که از رقابت دست نکشند. هرگز از بهتر شدن دست برندارید.

2- بزرگترین مانع بر سر راه «موفقیت» در حرفه تان ، آگاه نبودن از انتظاری است که دیگران از شما دارند . اطمینان حاصل کنید که در این مورد آگاهی کافی دارید.

3- «خوب بودن» به ندرت برای موفقیت کافی است. «عالی بودن» را معیار خود قرار دهید و از «متوسط بودن» پرهیز کنید.

 بدترین نوع استفاده از وقت این است که کاری را که ابداً لازم نیست به بهترین وجه انجام دهید.

4- دستمزد شما نسبت مستقیم دارد با این که کارتان چیست، چقدر آن را خوب انجام می دهید، و این که تا چه حد انتخاب فرد دیگری به جای شما مشکل است.

5- تنها عاملی که می تواند برای شما واقعاً امنیت شغلی ایجاد کند این است که تا چه حد می توانید کار خود را خوب انجام دهید.

6- شغلتان هرچه باشد، ابتدا باید در کارتان فرد با ارزشی شوید و آنگاه وجود شما در سازمان ضروری خواهد بود.

7- همیشه در کارتان از دیگران تا حد زیادی پیشی بگیرید. در این صورت دیگران نمی توانند با شما رقابت کنند.

8- مشتری شما کسی است که به شما وابسته است و شما نیز برای موفقیت به او وابسته هستید.

9- مهمترین مشتری شما «رئیس» شماست.

10- همیشه براساس اولویت هایی که رئیستان برای شما تعیین می کند کار کنید.

11- بدترین نوع استفاده از وقت این است که کاری را که ابداً لازم نیست به بهترین وجه انجام دهید.

 «خوب بودن» به ندرت برای موفقیت کافی است. «عالی بودن» را معیار خود قرار دهید و از «متوسط بودن» پرهیز کنید.

12- وقت صرف کردن برای انجام کاری که در اولویت نیست ، آینده کاری شما را به خطر می اندازد.

13- توانایی تعیین اولویت ها و سپس شروع و انجام سریع کارهای مربوطه موجب می شود در کارتان سریع تر پیشرفت کنید.

14- دانش  قدرت است. دانش یا مهارت تخصصی در حوزه کاری تان پیشرفت شما را تسهیل می کند.

15- داشتن تخصص و کارآیی برای پیشرفت در کار ضروری است.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 43
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


21 کلید طلایی زیبا درباره موفقیت از آنتونی رابینز

 21 کلید طلایی زیبا درباره موفقیت از آنتونی رابینز

در ادامه مطلب 21 کلید طلایی زیبا درباره موفقیت  از زبان آنتونی رابینز را بخوانید، تا همیشه موفق باشید.

۱) به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .
۲) با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .
۳) همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید.
۴) وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .
۵) وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .
۶) قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .
۷) به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
۸) هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
۹) عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .
۱۰) در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .
۱۱) مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .
۱۲) آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .
۱۳) وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟
۱۴) به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .
۱۵) وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .
۱۶) وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .
۱۷) این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
۱۸) اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
۱۹) وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.
۲۰) وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.
۲۱) زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .
یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .این پیام را پیش خودتون نگه ندارید!

پیروز و پایدار و موفق باشید.

تعداد بازدید از این مطلب: 64
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


باترک این 13 عادت جوانتر بمانید

باترک این 13 عادت جوانتر بمانید 

 

13 کلبد طلایی برای جوان ماندن: با ترک این 13 عادت جوانتر بمانید 

 

آیا پیر شدن ظاهریتان سریعتر از پیر شدن سنیتان است؟ اگر از تصویری که در آینه میبینید راضی نیستید، شاید زمان آن رسیده که بعضی عادتهای روزمره تان را بررسی کنید پس در ادامه با ما همراه باشید...

غذاهایی که میخورید و حتی نحوه خوابیدنتان میتواند پیرترتان کرده و طول عمرتان را هم کم کند. در این مقاله متخصصین درمورد متداولترین عادتهایی که باعث پیر شدن میشود و راهکارهایی برای از بین بردن آن صحبت میکنند.


چند کار را همزمان انجام میدهید
اگر لیست کارهای روزانه تان به نظر هیچوقت کوتاه نخواهد شد، ممکن است استرس زندگی پرمشغله تان برای بدنتان مسموم باشد. خیلی ها فکر میکنند انجام همزمان کارهای مختلف خیلی خوب است اما با این روش نه تنها کاری پیش نمیبرند بلکه استرس بیشتری هم برای خود تولید میکنند. تحقیقات مختلفی نشان میدهد که استرس مزمن تولید رادیکالهای آزاد که مولکولهایی بی ثبات هستند و به سلولها آسیب رسانده و متهم اصلی در پیری هستند، را در بدن تحریک میکند. به جای اینکه سعی کنید همه کارها را یکجا انجام دهید، سعی کنید در هر لحظه فقط روی یک کار تمرکز کنید و بعد از اتمام آن سراغ کار بعدی بروید.


بی اندازه شیرینی جات میخورید
به جز اینکه با خوردن شیرینی جات وزنتان را بالا میبرید، صورتتان را هم پیرتر میکنید .مولکولهای قند در درون بدن خود را به فیبرهای پروتئینی در هر سلول میچسبانند. این فرایند مخرب که گلیکاسیون نامیده می شود موجب از دست رفتن شفافیت پوست، ایجاد حلقه های تیره زیر چشم، پف کردگی، افزایش چین و چروکهای صورت و بزرگتر شدن روزنه های روی پوست میشود. اگر میخواهید شادابی و جوانی خود را حفظ کنید، شیرینی جات را برای بقیه بگذارید.


شبها کمتر از ۵ ساعت میخوابید
کم خوابی نه تنها باعث ایجاد پف سیاه زیر چشمهایتان میشود، بلکه طول عمرتان را هم پایین می آورد. خواب مطلوب بین محدوده هفت ساعت است. اگر علائم کم خوابی مثل نداشتن انرژی در طول روز، کند شدن ذهن، مشکل در توجه و تمرکز یا افزایش وزن را در خود مشاهده کردید، حتماً زودتر بخوابید.


زیاد تلویزیون تماشا میکنید
اینکه چند روز پشت سر هم بنشینید سریال محبوبتان را تماشا کنید یک چیز است، اینکه مدام پای تلویزیون نشسته باشید چیزی دیگر. در یک مجله پزشکی ورزشی بریتانیایی تحقیقی منتشر شده بود که بر روی ۱۱۰۰۰ استرالیایی ۲۵ سال به بالا انجام گرفته بود، مشخص شد که به ازای هر یک ساعت تماشای تلویزیون، ۲۲ دقیقه از سن متوسط افراد بزرگسال کاسته میشود. علاوه بر این، افرادیکه به طور متوسط شش ساعت در روز تلویزیون تماشا میکردند، ۵ سال کمتر از آنهایی که تماشا نمیکرده اند زندگی کردند.


این تاثیر بیشتر بخاطر نشستن و غیرفعال بودن است. وقتی بیشتر از ۳۰ دقیقه پشت سر هم مینشینید، بدنتان شروع به اندوختن چربی در سلولهایتان میکند که احتمال چاق شدنتان را بالا میبرد. چه برای تماشای تلویزیون نشسته باشید و چه پشت میز کارتان، هر ۳۰ دقیقه یکبار بلند شده و کمی در اطراف قدم بزنید.


بیشتر زمان روز را مینشینید
خطرات سبک زندگی نشسته کاملاً مشخص است: آنهایی که بیشتر روز خود را روی صندلی مینشینند بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای کلیوی، بیماریهای قلبی-عروقی، سرطان و چاقی مفرط هستند.
به طور طبیعی ورزش منظم به پیشگیری از این مشکلات سلامتی کمک کرده و باعث میشود طولانی تر زندگی کنید. در یک تحقیق مشخص شد آنهایی که ۱۵۰ دقیقه یا بیشتر از هفته خود را ورزش میکردند، ۱۰ تا ۱۳ سال بیشتر از افراد کم فعالیت زندگی کردند.


از کرمهای چشم استفاده نمیکنید
یکی از مهمترین محصولات آرایشی که باید استفاده کنید، یک کرم زیر چشم خوب برای به تاخیر انداختن چین و چروک هاست. پوست زیر چشمها نازکتر از پوست قسمتهای دیگر صورتتان است و خیلی سریعتر پیر شدنتان را نشان میدهد. مرطوب نگه داشتن این ناحیه سالها از عمر ظاهریتان کم میکند.


موثرترین کرمهای زیر چشم حاوی رتین A، نوعی ویتامین A، میباشد. سایر عوامل مهم آن عبارتند از نرمکننده ها و مرطوب کننده هایی که رطوبت، آنتیاکسیدان، اسید هیالورونیک و ویتامین C را در این ناحیه نگه میدارد. اینها ساخت کلاژن و الاستین را برای سفت کردن پوست و کاهش خطوط دور چشمها تقویت میکند.


از کرم ضدآفتاب استفاده میکنید اما فقط در مسافرتها
رانندگی، باغبانی و رفتن حتی تا سر کوچه بدون ضدآفتاب بسیار بیشتر از تخریبی که یک روز گذراندن کنار دریا دارد به شما آسیب میزند.
علت اصلی تقریباً هر نوع پیری زودرس روی صورت قرارگیری در معرض اشعه فرابنفش است.  این اشعه حتی در زمانهایی که هوا ابری یا بارانی است هم وجود دارد. با استفاده از کرم ضدآفتاب با SPF بین ۳۰ تا ۵۰ در  زمانهایی که از خانه بیرون میروید از پوستتان محافظت کنید. 


زیاد آرایش میکنید
سایه چشم آبی به کنار، آرایش زیادی هم شما را پیرتر نشان میدهد. استفاده از لوازم آرایشی، مخصوصاً محصولات آرایشی چرب، منافذ پوستتان را میبندد. علاوه بر این، استفاده بیش از حد از محصولات پوستی عطردار، موادشیمیایی و عوامل الکلی با از بین بردن روغنهای طبیعی پوست، پوستتان را خشک میکند و باعث ایجاد چین و چروک زودرس روی پوست میشود. برای راهنمایی بیشتر با متخصص پوستتان صحبت کنید.


دمر میخوابید و صورتتان را در بالشت فرو میبرید
دمر یا یکطرفه خوابیدن طوریکه صورتتان را در بالشت فرو ببرید میتواند روی پوستتان ایجاد چروک کرده و موجب پیری زودرس میشود. بافتهای پیوندی و کلاژن موجود در پوست صورت با بالا رفتن سن ضعیف تر میشود. به همین دلیل وقتی شبهای پیاپی به یک سمت صورتتان میخوابید، صورتتان دیگر به سرعت زمانی که جوان بودید برنگشته و صاف نمیشود. این چینهای ایجاد شده بخاطر بالشتتان دائمی خواهد شد. بنابراین بهتر است به پشت خوابیده و از روکشهای بالشت ساتن استفاده کنید که پوستتان صاف بماند.


خانه تان را خیلی گرم نگه میدارید
وقتی بیرون از خانه سرد است، ممکن است وسوسه شوید که داخل خانه را حسابی گرم کنید. چه شومینه و چه شوفاژها را روشن کنید، هر دو رطوبت هوای خانه را میگیرند. این موجب خشک و ملتهب شدن پوستتان میشود که به مرور زمان منجر به پیری خواهد شد. استفاده از یک مرطوب کننده هوا با خشکی هوا مقابله کرده و از خارش و پوسته پوسته شدن پوستتان جلوگیری میکند. گذاشتن یک حوله مرطوب روی شوفاژ یا یک کاسه آب سرد در اتاق، مقداری از رطوبت از دست رفته را برمیگرداند. 


با نی نوشیدنی مینوشید
نوشیدن نوشیدنیهای تیره رنگ با نی میتواند از ایجاد لکه بر روی دندانهایتان جلوگیری میکند اما همانطور که جمع کردن چشمها باعث ایجاد چین و چروک در اطراف چشمهایتان میشود، جمع کرند لبهایتان هم موجب ایجاد چروک زودرس دور دهانتان میشود. این اتفاق با کشیدن سیگار هم روی میدهد. از اینرو بهتر است نوشیدنیهایتان را از بطری داخل لیوان ریخته تا موقع نوشیدن از جمع کردن لبها خودداری کنید.


کل چربیها را از برنامه غذاییتان حذف میکنید
برای حفظ حس جوانی و ظاهر شاداب کمی چربی لازم است. اسیدهای چرب امگا۳ که در ماهیهای چرب (مثل سالمون) و بعضی آجیلها (مثل گردو و بذر کتان) یافت میشود پوست را نرم نگه داشته و قابلیت ارتجاعی پوست را حفظ میکند و درنتیجه از بروز چین و چروک جلوگیری کرده و برای سلامت قلب و مغز نیز مفید است. آکادمی تغذیه و رژیم درمانی توصیه میکند که حداقل دو بار در هفته از ماهی در وعده های غذایی خود استفاده کنید.


قوز میکنید
ساعتها پشت سر هم پشت کامپیوتر نشستن به مرور زمان باعث ایجاد فرمی زشت و قوزمانند در ستون فقراتتان میشود.  
ستون فقرات به طور طبیعی شکلی S مانند متوازن دارد تا بتواند بدن را ثابت نگه داشته و از بدن محافظت کند. بد نشستن و ایستادن و قوز کردن ستون فقرات را از این حالت طبیعی خود دور کرده و درنتیجه عضلات، دیسک کمر و استخوانها دچار فشار میشوند. درنتیجه آن معمولاً دچار درد و خستگی میشوید و ستون فقرات  دچار پیری و بدشکلی دائمی میشود. با چک کردن و توجه به فرم بدنتان در طول روز (گوشها، شانه ها و لگن در حالت نشسته باید در یک خط صاف قرار گیرند) سعی کنید بدنتان را همیشه در وضعیت مطلوب نگه دارید.

تعداد بازدید از این مطلب: 38
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


«رمز موفقیت در زندگی»

«رمز موفقیت در زندگی»

چگونه در کارهایمان موفق شویم

هر کس در زندگی خود اهدافی دارد و برای رسیدن به آن شرایطی لازم است. این شرایط شامل شش اساس و پایه اصلی می باشد که با طی کردن هر مرحله سریعتر و موفقتر به اهداف خود می رسیم.

این شش اساس و پایه اصلی شامل:

 1- تعیین هدف معین و ایمان به هدف، 2- ذوق و استعداد، 3- برنامه ریزی و نظم و انضباط، 4- کار و تلاش و استقامت در کار، 5- شور و مشورت و قاطعیت در تصمیم گیری، 6- اعتماد به نفس، تجربه اندوزی از شکست ها می باشد.

الف) تعیین هدف معین و ایمان به هدف:

برای هر سفری مقصدی لازم است، پس برای شروع هر کاری هدفی لازم است. قدم اول تعیین هدفی معین است و شما نباید آن را به اجبار انجام دهید و برای انجام دادن آن نیاز به ذوق علاقه است. پس باید به هدفتان ایمان کامل داشته باشید و مطمئن باشید که کاری را که شروع کرده اید تا آخر طی کرده و به هدفتان می رسید.

ب) ذوق استعداد:

غذای آشپزی که ذوق آشپزی را ندارد، خوش طعم نیست. برای به ثمر رساندن هر کاری نیاز به ذوق و علاقه است و در هر زمینه ای که استعداد دارید ذوق و علاقه نیز دارید. پس می توان گفت شما باید در هدفتان استعداد داشته باشید تا ذوق و علاقه در شما پدید آید.

ج) برنامه ریزی و نظم انضباط:

هر پشت کنکوری ای که در درس خواندن برنامه ریزی ندارد در آزمون سراسری کنکور هیچگاه در رشته دلخواه قبول نمی شود. پس برای رسیدن به هدفتان نیاز به نظم و انضباط داریم. اساسی ترین پای نظم و انضباط برنامه ریزی است. در برنامه ریزی موفق تمام کارهای خود را انجام می دهید و علاوه بر آن به هدفتان رسیدگی می کنید. پس برای برنامه ریزی های درست و منطقی بهتر است از بزرگترها یا مشاورها یا معلم کمک بگیرید.

د) کار تلاش و استقامت در کار:

کارگری که تلاش نمی کند یا در کار خود استقامت ندارد هیچگاه نمی تواند انتظار حقوق و درآمد بالایی داشته باشد. برای رسیدن به هر کاری نیاز به تلاش و کار زیادی است. اگر به اندازه ی کافی در کار و تلاش استقامت داشته باشید نتیجه ی زحمات خود را زودتر می بینید.

هـ) شور و مشورت و قاطعیت در تصمیم گیری:

مدیری که برای پشت سرگذاشتن موانع شرکت خود با مسئولان آن شرکت مشورت می کند و از نظر و فکر همه بهره مند می شود بسیار موفق است اما مدیری که قدرت تصمیم گیری ندارد و دیگران برای او تصمیم می گیرند. دیگر نمی توان او را مدیر و مسئول تصمیم گیری شرکت خطاب کرد. شما نیز مسئول تصمیم گیری های هدف خود هستند. این بسیار طبیعی است که برای رسیدن به هر هدفی موانعی را باید پشت سر گذاشت و باید تصمیم های مهمی را گرفت. بهتر است برای تصمیم از کسانی مانند پدر یا مادر که خیرخواه ما هستند مشورت بگیریم. اما شما نباید اجازه دهید که همه ی کارها را دیگران برای شما انجام دهند. این نشان عدم اعتماد شما به خود شماست. با تصمیم گیری درست اما با مشورت دیگران می توان موفق و سربلند به هدفتان برسید.

ی) اعتماد به نفس و تجربه اندوزی از شکست ها:

پهلوان تختی را که همه می شناسند، او بارها در مسابقات شکست خورده بود اما به خاطر اعتماد به نفس از شکست های خود تجربه کسب کرد و همیشه گفت: (شکست یک پله به سوی موفقیت است.)

اعتماد به نفس یکی از لازمه های یک زندگی موفق است. اگر شما اعتماد به نفس کافی را داشته باشید از هر شکستی که می خورید، تجربه کسب کرده، آن را به فال نیک می گیرید و دوباره به راهتان ادامه می دهید تا به هدفتان برسید.

این شش کلید، رمزهای درب موفقیت را گشوده و شما را موفق تر از قبل به اهدافتان می رساند.

زهراسادات جلالی 12ساله از تهران

تعداد بازدید از این مطلب: 42
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رمز موفقيت در زندگي

رمز موفقيت در زندگي

رمز موفقيت انسان در چيست؟

يكى از سؤال‏هاى اساسى كه براى هر فردى مطرح است اين است كه موفقيت چيست و چگونه مى‏توان به آن رسيد. اين سؤال همگانى بوده و براى نوع انسان‏هاى خردمند مطرح است. براى موفقيت، در كتاب‏ها و مقالاتى كه در اين‏باره به نگارش درآمده‏اند، راه‏هاى متعددى بيان گرديده است كه برخى از آنها با مبانى دينى و اعتقادى ما سازگارى ندارد. اين نوشتار مى‏كوشد با بهره‏گيرى از آموزه‏هاى دينى و البته با نگاهى روان‏شناختى، ضمن اشاره به عوامل موفقيت و نيز معنا و مفهوم موفقيت از نگاه آموزه‏هاى دينى، به تبيين آنها بپردازد.
«موفقيّت»
«موفقيت» كلمه‏اى جادويى است كه بسامد و استفاده فوق‏العاده‏اى دارد و مى‏توان مدعى شد صدها كتاب درباره آن به رشته تحرير درآمده است. معمولاً كتاب‏هايى كه درباره موفقيت نگاشته مى‏شود، پرفروش است؛ زيرا همه افراد مى‏خواهند از راز آن آگاه شوند؛ درست مانند من و شما كه به موفقيت نياز داريم و به دنبال آن هستيم؛ براى اينكه شادمانى و خوشبختى ما رابطه تنگاتنگى با ميزان موفقيتمان در زندگى دارد. افراد موفق، در هريك از عرصه‏هاى زندگى، از نشاط و رضايت خاطر و محبوبيت بيشترى برخوردارند و افراد جامعه با سبك خاصى با آنان برخورد مى‏كنند.
در گفت‏وگوهاى عرفى و عمومى نيز به صورت گسترده از واژه موفقيت استفاده مى‏شود و مواقعى هم اتفاق مى‏افتد كه به صورت نادرست مورد استفاده قرار مى‏گيرد. ضرورى است به اين واژه قدرى بيشتر پرداخته شود؛ به ويژه از نگاه تربيتى و روان‏شناختى تا جنبه‏هاى مختلف اين مفهوم و راه‏هاى رسيدن به «موفقيت» تبيين شود.
براساس تعاليم اسلامى، خداوند متعال از ابتداى حيات بشر، پيامبرانى را از ميان انسان‏ها براى راهنمايى و هدايت آنها برگزيده است. از جمله تعاليمى كه پيامبران به بشريت ابلاغ نموده‏اند، قوانين اجتماعى و راه‏هاى رسيدن به بهروزى و موفقيت است.
در نگاه بيشتر مردم، فرد موفق كسى است كه به آرزوهاى خود برسد و در درون خويش، احساس رضايت كند و از اينكه بر اثر تلاش و كوشش مداوم در زندگى به اين احساس (رضايت خاطر) رسيده است، احساس خشنودى و موفقيت كند.
«موفقيت در اسلام»
از منظر آموزه‏هاى دينى و اسلامى، مفهوم موفقيت ارتباط نزديكى با مفهوم سعادت و خوشبختى دارد و اگرچه بين اين دو واژه تفاوت‏هايى به چشم مى‏خورد، ولى مصداق موفقيت مطلق و سعادت مطلق، يكى است. انسان خوشبخت و موفق به معناى واقعى، كسى است كه در مسير بندگى خداى متعال باشد و با انجام دادن وظايف دينى و انسانى به خداوند نزديك شود و احساس دوستى، نزديكى و محبت به خداوند داشته باشد و به اهداف نهايى خلقت دست يابد. به عبارت ديگر، موفقيت يعنى به رستگارى رسيدن و به بهشت نايل شدن. انسان مى‏تواند بر اثر انجام دادن كارهاى اختيارى و رعايت قوانين الهى و وظايف شرعى و با پرهيز از معصيت، به مرتبه تقرب به خدا برسد و با خالق متعال رابطه دوستانه و عاشقانه پيدا كند و در سايه اين دوستى، به بهشت و رضوان الهى وارد شود. البته پرواضح است كه رسيدن به بهشت، منافات و ضدّيتى با رضايت خاطر از زندگى و لذت‏جويى حلال ندارد؛ چه اينكه انسان مى‏تواند به تمام كارهايش رنگ و بوى خدايى بزند و تمام كارهايش را به قصد رضايت حضرت حق انجام دهد؛ اعم از خواب، خوراك، كار، تفريح و... .
مراد از بندگى و عبادت نيز تنها نماز و روزه نيست، بلكه مهم، به فرمان خداوند بودن و در راستاى دستورات او حركت كردن است. قرآن كريم مى‏فرمايد: «هر كسى از جهنّم رهايى يابد و به بهشت وارد شود، رستگار و موفق است. آل‏عمران: 185».
خداوند در آيه ديگرى، راه‏هاى رسيدن به بهشت و رستگارى را مورد توجه قرار داده، مى‏فرمايد: «هر كس از خدا و پيامبرش اطاعت كند، به فوز و رستگارى بزرگى نايل شده است. احزاب: 71».
حضرت على عليه‏السلام نيز درباره راه‏هاى سعادت و كمال مى‏فرمايند: «هر كسى از خدا و رسول خدا اطاعت و پيروى كند، به رستگارى بزرگى مى‏رسد و به ثواب ارزشمندى نايل مى‏شود و هر كسى نسبت به خداوند و رسولش، نافرمانى و گردنكشى كند، به خسران و زيان بزرگ و آشكارى‏گرفتار مى‏شود و سزاوار عذاب دردناك مى‏گردد. بحارالانوار، ج 4، ص 276، ح 13».
خلاصه اينكه، رستگارى واقعى و موفقيت تام و كامل، رسيدن به بهشت و رهايى از آتش و دوزخ است و اطاعت از خداوند و رسول او و ائمّه اطهار (ع): ـ كه در واقع، اطاعت از ايشان نيز اطاعت از خداوند است ـ وسيله نجات انسان و عامل رستگارى و موفقيت واقعى انسان‏هاست.
اطاعت از خداوند و رسول او را مى‏توان در يك كلمه خلاصه كرد و آن كلمه، تقوا و پرهيزگارى است. تقوا يعنى اطاعت از خداوند و نافرمانى نكردن و مطيع دستورات الهى بودن. پيامبر گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در اين‏باره مى‏فرمايند: «هر كس تقوا و پرهيزگارى پيشه كند و گوش به فرمان دستورات خداوند باشد، به رستگارى و موفقيت بزرگى رسيده است. به درستى كه تقوا باعث كنترل انسان از غضب و باعث نگه‏دارى انسان از عذاب و نگه‏دارنده انسان از خشم الهى است. به درستى كه تقوا باعث سفيدرويى (موفقيت) و رضايت پروردگار و باعث ارتقاى درجه و مقامات معنوى انسان مى‏گردد. همان، ج 19، ص 127».

استاد مطهّرى در تعريف سعادت و موفقيت، با تأسّى از قرآن كريم چنين مى‏گويد: «سعادت و موفقيت عبارت است از لذت همه‏جانبه و نيل همه‏جانبه به همه كمالات، به طورى كه حداكثر كمالات و حظوظ فطرى و طبيعى استيفا گردد. مرتضى مطهّرى، مقالات فلسفى، ج 1، ص 86». البته واضح و روشن است كه موفقيت نهايى در گرو موفقيت‏هايى نسبى و متوسط است و هركدام از آنها در حد خودشان ارزشمند هستند.
البته همان‏گونه كه پيش‏تر اشاره شد، براى موفقيت سطح نازل‏ترى وجود دارد و آن رسيدن به نتيجه و هدف در هر كارى و كامروا شدن و به فعليت رساندن استعدادهاى بالقوه است كه به دنبال آن، رضايت‏خاطر و خشنودى نيز حاصل مى‏شود. مثلاً، وقتى شما در درس خواندن به نتيجه مى‏رسيد و نمره قبولى دريافت مى‏كنيد، به موفقيتى نسبى نايل شده‏ايد و رضايت‏خاطرى در شما ايجاد مى‏شود، ولى اين موفقيت نهايى نيست؛ زيرا قبولى در امتحان هدف نهايى نيست، بلكه هدف متوسط است و از اين‏رو، به اندازه‏اى كه در رسيدن به هدف نهايى تأثير دارد، ارزشمند است و به همان مقدار هم براى شما رضايت و لذت ايجاد مى‏كند. بيشتر مردم از مفهوم موفقيت، همين مفهوم را در نظر مى‏گيرند.
«عوامل موفقيت»
1. هدفمندى
جست‏وجوى موفقيت، هميشه با هدفى آغاز مى‏شود. همه ما به هدفى نياز داريم تا بتوانيم به سوى آن نشانه رفته، براى رسيدن به آن حركت كنيم. به نظر مى‏رسد بسيارى از مردم، مثل افرادى كه در خواب راه مى‏روند، در زندگى، سرگردان هستند. آنها تمام روز، هفته و سال را در سرگردانى به سر مى‏برند. هر روز از خواب بيدار مى‏شوند، غذا مى‏خورند، لباس مى‏پوشند، مشغول كارهاى جدى يا غيرجدى مى‏شوند، دوباره غذا مى‏خورند و همين‏طور زندگى سپرى مى‏شود. به نظر مى‏رسد بيشتر مردم، بى‏اختيار در اين شرايط قرار گرفته‏اند و بدون اينكه توجه دقيقى داشته باشند، به يكديگر ظلم روا مى‏دارند و به تعبير خود، زرنگى مى‏كنند. تمام اينها بدون يك هدف مشخص و ارزشمند است. نوعى سرگردانى و بى‏هدفى آنان را احاطه كرده است؛ چه اينكه اگر سؤال شود: منظور و هدف شما از انجام دادن اين كارها چيست، جواب قابل قبولى ندارند. انسان موجودى عاقل و باشعور است و بايد كارهايش خردمندانه و منطقى باشد تا هم از زندگى لذت واقعى ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا گرفتار سرگردانى و حسرت نشود.
اگر هر فردى تمام قواى خود را در مسئله‏اى مهم و با هدفى معين به كار گيرد، بى‏ترديد، شاهد پيروزى و موفقيت‏هاى زيادى خواهد بود. قهرمان شدن در ورزش، موفقيت در تحصيلات عالى، مهارت ويژه در كار فنّى، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدارى در اكتشاف و اختراع، و از همه مهم‏تر موفقيت در خودسازى معنوى و عبادت پروردگار، همه و همه در گرو هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن هدف است.
براى نجات از سردرگمى و به منظور ارائه راه‏كارى كاربردى، نكاتى را يادآور مى‏شويم:
ـ ابتدا معلوم كنيد از زندگى چه مى‏خواهيد (مشخص كردن هدف)؛
ـ افكار خود را در مورد هدف متمركز كنيد (انديشه و فكر در مورد هدف)؛
ـ سعى كنيد اهداف بلندى داشته باشيد و اهداف كوچك‏تر را در راستاى رسيدن به آن قرار دهيد (اهداف بزرگ داشتن)؛
ـ به سعى و تلاش خود متكى باشيد و يقين داشته باشيد كه مى‏توانيد؛
ـ از شكست نهراسيد و آن را تجربه راه خود قرار دهيد؛
ـ از هر كار عجولانه، كوركورانه، احساسى و بدون تأمّل پرهيز كنيد؛
ـ با توكل به خدا وارد عرصه‏ها شويد.
افراد موفق، در زندگى خود هدفمند، هدف‏دار و هدف‏مدار هستند؛ يعنى براى هدف خاصى تلاش مى‏كنند و هدف، نقطه و موقعيت مطلوبى است كه درصدد رسيدن به آن هستند. حال، مهم چگونگى انتخاب هدف است. به عبارت ديگر، هدف‏ها چگونه بايد انتخاب شوند؟
انتخاب هدف‏ها دقيقا به ارزش‏ها و باورها بازمى‏گردد. كسى كه ماديات برايش ارزش است، رسيدن به ماديات هدف او خواهد بود و كسى كه مقام و مدرك تحصيلى عالى برايش ارزش باشد، نايل شدن به آن، مقصود او خواهد بود. افرادى كه هدفى الهى دارند و از جهان‏بينى توحيدى برخوردارند و براى آفرينش انسان و جهان معتقد به هدفى منطقى هستند، اهداف بلندى براى زندگى خود ترسيم مى‏كنند و تمام كارها و فعاليت‏هاى خود را در همان مسير قرار مى‏دهند. اينان هدفشان از زندگى، رسيدن به مقامات معنوى و كمالات عالى انسانى است؛ يعنى مقامى كه در طى آن دوست خدا و بنده واقعى خدا بشوند، و در سايه اين دوستى، مسلما در بهشت و رضوان پروردگار نيز قرار خواهند گرفت. البته پرواضح است كه اينان اهداف متوسطى مثل كسب علم و قدرت و ثروت نيز دارند، ولى همه اينها وسيله‏اى براى خدمت بيشتر به بندگان خدا و به دست آوردن رضايت الهى و نيل به ثواب بيشتر است.
قرآن كريم، به عنوان يك كتاب آسمانى ـ كه از طرف خداى متعال براى هدايت بشر به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شده است ـ هدف خلقت انسان را بندگى و عبادت خداوند مى‏داند كه در سايه اين بندگى و عبادت و خداشناسى، به كمالات و سعادت مى‏رسد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»(ذاريات: 56)؛ جن و انس را جز براى پرستش و عبادت نيافريدم.
عبادت و بندگى براى خداوند، تنها در نماز و روزه و دعا خلاصه نمى‏شود، بلكه حقيقت بندگى آن است كه انسان تسليم محض خداوند باشد و در تمام امور زندگى بر اساس رهنمودهاى او كه در قرآن كريم و فرمايش معصومان عليهم‏السلام تجلّى دارد، عمل كند. كسى بنده واقعى خداست كه به تمام كارهايش رنگ الهى بزند و حتى تفريح، خواب، خوراك، آشاميدن و كار و تلاشش براى رضاى او باشد. البته بايد مواظب باشد كارهايش ـ گرچه به قصد تقرب به خدا و رضاى الهى است ـ از چارچوب شرع خارج نشود. مثلاً، ممكن است جوانى به قصد رضاى الهى، ناآگاهانه كار خلافى انجام دهد كه آن كار با رضايت الهى منافات داشته باشد؛ زيرا كارى با رضايت الهى سازگار است كه واقعا در چارچوب دستورات الهى و به منظور اطاعت از فرمان الهى انجام شود.
2. اعتماد به نفس
دومين عاملى كه در موفقيت و پيروزى انسان نقش قابل توجهى دارد، اعتماد به نفس است. از آن‏رو كه از مفهوم اعتماد به نفس برداشت‏هاى متفاوتى شده است، در ابتدا به تبيين اين واژه مى‏پردازيم.
دو مفهوم «اعتماد به نفس» و «عزت نفس» قرابت معنايى و رابطه مستقيم و مثبتى با هم دارند. به گونه‏اى كه با افزوده شدن يكى، ديگرى هم زياد مى‏شود و بعكس؛ اما اين دو مترادف نيستند. «ارزيابى ما از خودپنداره خويش، بر حسب ارزش كلى آن، عزت نفس ناميده مى‏شود. به عبارت ديگر، عزت نفس، ميزان ارزشى است كه ما براى خود قايل هستيم.» اعتماد به نفس نيز يعنى شخص احساس كند داراى توانايى و كفايتاست.
به اعتقاد روان‏شناسان، اعتماد به نفس، اساس هر رستگارى و پيشرفتى است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ مى‏شود و در صورت اتكا به ديگرى، ضعيف مى‏گردد. مساعدت‏هايى كه از خارج به شخص مى‏رسد، غالبا پشتكار و قوه مجاهدت را سست مى‏كند؛ زيرا در اين صورت، انسان انگيزه‏اى براى سعى‏وكوشش نمى‏يابد.
در نگاه ابتدايى به مفهوم اعتماد به نفس، چنين به نظر مى‏رسد كه اعتماد به نفس، نقطه مقابل اعتماد به خداست و تصور مى‏شود فردى كه به خدا توكل و اعتماد دارد، نمى‏تواند اعتماد به نفس داشته باشد و بايد دست به انتخاب بزند؛ به اين صورت كه يا زندگى‏اش را بر مبناى توكل به خدا پى‏ريزى كند و كارهايش را به خدا واگذارد يا اعتماد به نفس را شيوه كار خويش قرار داده، به توانايى‏ها و نيروى درونى خود متكى باشد. اما اگر قدرى دقت كنيم، روشن خواهد شد كه چنانچه توكل به خدا را به معناى واقعى آن، يعنى «به كارگيرى اسباب طبيعى براى رسيدن به اهداف و در عين حال، واگذارى نتايج و اثربخشى آنها به خواست و مشيت الهى» بدانيم، و نيز منشأ اعتماد به نفس را ـ كه به نيروها و توانايى‏هاى خود اتكا مى‏كنيم ـ خدا دانسته، معتقد باشيم هر آنچه داريم، از خداست و خدا اين همه امكانات و نيروها (حتى اعتماد به نفس) را در اختيار ما قرار داده تا روى پاى خود بايستيم و به ديگران نيازمند نباشيم. در اين صورت، نه تنها اعتماد به نفس با توكل به خدا منافات ندارد، بلكه يكى از ابعاد اصلى و مهم آن را تشكيل مى‏دهد و نتيجه، آن مى‏شود كه بايد به نيروها و توانايى‏هاى خود ـ كه خدا در اختيار ما قرار داده است ـ متكى باشيم و با بهره‏گيرى از اين نيروهاى خداداد، در مسير پر پيچ و خم زندگى و مشكلات، بار خويش را به دوش كشيم، نه آنكه به توانايى ديگران متكى باشيم. اين بهترين تعريفى است كه مى‏توان از اعتماد به نفس با نگرش اسلامى ارائه كرد، و چنان‏كه مشاهده مى‏شود، هيچ تعارض و منافاتى با اصل توكل به خدا ـ كه جزء اصول اخلاقى و اسلامى است ـ ندارد. محمدصادق شجاعى، توكل به خدا، ص 50». البته بايد توجه داشت كه على‏رغم همه تلاش‏هاى مختلف و محاسبه‏هاى همه‏جانبه و حتى توكل به خدا، گاهى خواسته‏هاى انسان محقق نمى‏شود و در واقع، مشيت و قضا و قدر الهى محقق مى‏شود.
در تأييد مطلب فوق، مى‏توان از فرمايش امام حسين عليه‏السلام در دعاى «عرفه» بهره برد: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناى فى نفسى»؛ خدايا بى‏نيازى مرا در نفسم قرار بده؛ يعنى به من مناعت طبع عنايت كن. آيت‏اللّه صافى گلپايگانى در شرح اين بخش از دعاى عرفه، مى‏نويسد: «هرچه انسان وثوقش به خدا بيشتر باشد، غناى نفس و مناعت طبع او بيشتر مى‏شود، به ذلّت و كارهاى خلافِ شرف انسانيت تن درنمى‏دهد، بلندهمت و با وسعت‏نظر و بى‏ترس و بيم از زوال نعمت‏ها زندگى مى‏كند و هرچه غناى نفس كمتر شود، شخصيت انسانى و وجدان شخص ضعيف مى‏گردد. لطف‏اللّه صافى گلپايگانى، نيايش در عرفات، ص 78». واضح است كه مناعت طبع، با عزت نفس ارتباط تنگاتنگى دارد.
اعتماد به نفس، در زندگى انسان نقش كليدى و اساسى دارد. اعتماد به نفس، ما را به كارهاى مطلوب و بزرگ و رويارويى با مشكلات برمى‏انگيزد و ماهيت ايجابى دارد. اعتماد به نفس، انسان را در بحران‏هاى زندگى ثابت‏قدم كرده، باعث مى‏شود فرد بحران‏ها را حل كند و از موضع خود عقب‏نشينى نكند. حضرت على عليه‏السلام درباره اهميت اعتماد به نفس مى‏فرمايند: «در مسير زندگى، بايد خودت، خودت را پيش برى، وگرنه كسى تو را پيش نمى‏برد. كافى، ترجمه محمدباقر كمره‏اى، ج 2، ص 454».
در هر مرحله‏اى از زندگى، انسان‏ها نيازمند اعتماد به نفس هستند و در جوانى اين نياز دوچندان مى‏شود؛ زيرا جوان مى‏خواهد تصميمات سرنوشت‏ساز و كارهاى كلان انجام دهد.
عوامل و زمينه‏هايى وجود دارند كه باعث تقويت اعتماد به نفس در افراد مى‏شوند. البته بعضى از اين عوامل مربوط به دوران كودكى و دوران تحصيل ابتدايى و نوجوانى و مربوط به وظايف مربيان و والدين است و زمينه رشد آن بايد در آن سنين فراهم شود، اما در جوانى نيز مى‏توان اعتماد به نفس را با در نظر گرفتن راه‏كارهايى افزايش داد. كه به دليل رعايت اختصار از بيان مفصل آنها صرف نظر مي كنيم. و تنها سر فصل آنها را ذكر خواهيم كرد. شما مي توانيد با مراجعه به سايت با اين راهكارها آشنا شويد.
الف) دورى از تظاهر: اولين گام براى ايجاد اعتماد به نفس، دست برداشتن از تظاهر است. بايد تلاش كنيم اعتماد به نفس خود را بيشتر از آنچه واقعا هست، جلوه ندهيم.
ب) تقويت عزت نفس: عزت نفس، همبستگى بسيارى با اعتماد به نفس دارد. هر اندازه عزت نفس انسان، بالاتر و قوى‏تر باشد، يعنى فرد براى خود ارزش قايل باشد، از اعتماد به نفس بالاترى برخوردار مى‏شود.
ج) رسيدگى به خويشتن: اعتماد به نفس تا حد زيادى به ميزان سلامتى جسمانى و روانى بستگى دارد. بى‏توجهى به سلامتى روحى و جسمى خود، نشان‏دهنده اين است كه شما خودتان را دوست نداريد. كسانى كه نسبت به خويشتن چنين محبت و توجهى ندارند، نيازمند پرشدن اين خلأ از ناحيه ديگران هستند و اين يعنى ضعف اعتماد به نفس.
د) زندگى در محيط مطلوب: در دوران نوجوانى و جوانى، عوامل متعددى مانند جايگاه اجتماعى، جنسيت، نژاد و مقبوليت اجتماعى در عزت نفس و اعتماد به نفس افراد نقش دارند. از آن‏روى كه رابطه فرد در اين سنين با افراد جامعه بيشتر است و به تعبير ديگر، حرمت خود آنان در يك زمينه اجتماعى رشد مى‏يابد، جايگاه فرد در يك گروه خاص، عامل مهمى در رشد مفهوم «خود» و «حرمت خود» به شمار مى‏رود. محمدصادق شجاعى، همان، ص 128».
ه) تحسين خويشتن: افزون بر عوامل محيطى، برخى عوامل درونى كه به خود فرد و تفسير و تحليل او از خود و توانمندى‏هاى خويشتن مربوط مى‏شود نيز در شكل‏گيرى اعتماد به نفس مؤثر است.
و) خداباورى: يكى از عوامل مهم در ايجاد عزت نفس و اعتماد به نفس، اعتقاد قلبى و واقعى به خداوند و قدرت بى‏همتاى اوست. كسى كه خداوند را قدرت مطلق مى‏داند و با او ارتباط معنوى و قلبى مستحكمى دارد، از اطمينان و صلابت ويژه‏اى برخوردار مى‏شود؛ زيرا وقتى با قدرتى بى‏بديل و بزرگ ارتباط داشته باشد، احساس مى‏كند از پشتيبانى او بهره‏مند است.
3. اراده
اراده در زبان فارسى و عربى، «خواست، خواسته، خواهش، ميل، قصد و آهنگ» معنا شده است. على‏اكبر دهخدا، لغت‏نامه، ذيل واژه «اراده». اراده از جمله مسائلى است كه در هر كار و فعاليت و عملى، نقش اساسى و بنيادين دارد و براى رسيدن به هدف و نايل شدن به موفقيت، وجود آن، ضرورى و لازم است. ضرورت اراده در هر كارى به گونه‏اى است كه اگر تمام علل و عوامل تحقق كارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن كار به سرانجام نخواهد رسيد. چه بسا در اطراف خود، افراد زيادى را مشاهده مى‏كنيد كه تمام وسايل و امكانات موفقيت و پيروزى آنها مهياست، ولى از موفقيت خبرى نيست. وقتى دقت مى‏كنيد، متوجه مى‏شويد آنان از اراده قوى و يا خود اراده، محروم هستند و به دليل مشكلات روان‏شناختى نمى‏توانند تصميم جدى بگيرند و انجام دادن كارى را اراده كنند.
علّامه محمدتقى جعفرى در اين‏باره مى‏گويد: «اراده، قدرت فوق‏العاده‏اى است كه به انسان‏ها داده شده است؛ لذا هر انسانى اگر چيزى را به طور جدى بخواهد، آن چيز را به دست خواهد آورد. اراده قدرت بس شگفت‏انگيزى است كه در نوع انسانى ديده مى‏شود و چه موضوعات امكان‏ناپذيرى را كه امكان‏پذير مى‏سازد و امكان‏پذيرها را محال مى‏نمايد.» اگر اراده در انسان ناتوان شود، زندگى وى نابسامان مى‏گردد و باران شكست‏وناكامى از هرسو بر او فرو مى‏بارد. در چنين شرايطى، استعداد، نبوغ، دانش و قدرت مادّى، هيچ‏يك به بار نمى‏نشينند و كاميابى به ارمغان نمى‏آورند.
4. مشورت با افراد موفق
از نگاه تعاليم آسمانى و همچنين علوم بشرى، يكى از ابزارهاى موفقيت و يكى از پشتوانه‏هاى محكم براى نيل به اهداف و موفقيت، استفاده از تجربه، علم، انديشه و توانمندى‏هاى ديگران است.
پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمايند: «كسى نيست كه با ديگران مشورت كند و به سوى رشد و كمال هدايت نشود. جلال‏الدين سيوطى، الدرالمنثور، ج 2، ص 359». حضرت على عليه‏السلام نيز مى‏فرمايند: «هركس با خردمندان مشورت كند، با انوار خردهاى آنان روشنى يابد و به راه درست و رستگارى نايل گردد. ، ج 72، ص 105».
افرادى كه گرفتار استبداد رأى مى‏شوند و خود را بى‏نياز از افكار ديگران مى‏دانند، هرچند از نظر عقلى و فكرى فوق‏العاده باشند، غالبا مبتلا به خطاهاى بزرگ مى‏شوند. حضرت على عليه‏السلام در اين‏باره مى‏فرمايند: «كسى كه استبداد به رأى داشته باشد، هلاك مى‏شود و كسى كه با افراد بزرگ و متخصص و صاحب انديشه مشورت كند، در عقل آنان شريك شده، از آن بهره مى‏برد. وسائل‏الشيعه، ج 12، ص 40».
مشورت با افراد موفق و متخصص، راه رسيدن به هدف را كوتاه و مطمئن مى‏كند و احتمال موفقيت را بالا برده، انسان را از بيراهه‏ها رهايى مى‏بخشد. حضرت على عليه‏السلاممى‏فرمايند: «مشورت عين راه‏يابى است؛ كسى كه [تنها ]به فكر خود متكى شود، خود را به مخاطره‏انداخته است. بحارالانوار ج 72، ص 105».
5. ياد خدا
ياد خدا و نيايش با او، پرجاذبه‏ترين و زيباترين حالت روانى، آزادى روح در حرم يار و متصل شدن به مافوق طبيعت و پرواز در ماوراى انسانيت است. علاقه درونى اكثر جوانان ـ اگر نگوييم همه آنان ـ اين است كه به نحوى با خالق متعال و پروردگار بلندمرتبه، ارتباط داشته باشند و راز دل خود را به تنهاترين مَحرَمِ راز بازگو كنند و از طريق اتصال قطره وجودى خود به آن اقيانوس بى‏كران، به عظمت و بزرگى دست يابند و در پرتو الطاف الهى روحى بلند و شخصيتى جامع بيابند. ياد خدا و ارتباط با او و دوستى با آن بخشنده مهربان و نوازنده بندگان، باعث جوشش اقيانوس جان آدمى و ذوب شدن ناخالصى‏هاى خُلقى و اخلاقى و زمينه‏ساز اوج‏گيرى روح و بسترساز نوازش روان با نسيم رحمت حق مى‏گردد.
ظاهرترين تجلّى ياد خدا، نيايش و دعاست كه از پايدارترين و ديرينه‏ترين تجلّيات روح آدمى و يكى از اصيل‏ترين ابعاد آن است. دعا و نيايش، از بين‏برنده فاصله ميان انسان و خالق بى‏همتاست. دعا و نيايش، وسيله و ابزارى براى اتصال به معدن كرامت، بزرگى، عزت و اقتدار است. اقبال لاهورى مى‏گويد: «به وسيله نيايش و ارتباط با خدا جزيره كوچك شخصيت ما، وضع خود را در كل بزرگ‏ترى از حيات، اكتشاف مى‏كند.»
جوان در صورتى مى‏تواند به موفقيت و كمال نايل شود كه از سرچشمه فيض و رحمت الهى سيراب گردد. به نظر شما آيا ممكن است بدون اتصال به معدن كمال، عزت، بزرگى و رحمانيت، به موفقيت و عزت واقعى رسيد؟! هرچه ما و شما داريم و هر آنچه ديگران دارند، در سايه كبريايى و لطف بى‏پايان الهى حاصل شده است و هرچه هست، از ناحيه خداست.
يكى از شاگردان آيت‏اللّه جوادى آملى نقل مى‏كند: در يكى از روزها خدمت استاد رسيدم و از ايشان سؤال كردم: رمز پيروزى و موفقيت شما به طور كلى چه بوده است؟ استاد پس از اينكه قريب دو تا سه دقيقه سر به زير انداختند و هيچ سخنى در جواب نگفتند، لب به سخن گشودند و با نرمى و لطافت ويژه‏اى فرمودند: ما كه متأسفانه به جايى نرسيديم، ولى آنها كه در اين راه به جايى رسيدند، از محبت خدا رسيدند، از محبت اولياى الهى رسيدند. ايشان در ادامه فرمودند: به هر اندازه كه علم نصيب ما مى‏شود، بايد شاكرتر گرديم. انسان اگر درس و بحث داشت و به خاطر اين علم، خود را برتر از ديگران ديد، در حقيقت جهل انباشته است، اما اگر به مقدار ازدياد علمش، تواضعش بيشتر شد، اين خود ظهورِ علم است. بايد دانست كه آن عدوّ مبين ـ كه شيطان است ـ همواره در كمين است تا انسان را بفريبد. هرچيزى كه پيش انسان زيبا جلوه كند، محبوب انسان است. انسان اگر محب خدا شد، محب حبيب‏اللّه هم كه رسول خداست، مى‏شود. تكبر و خودبينى، خلق خدا را تحقير كردن، مقام بالا نشستن و... با محبت خدا نمى‏سازد. اگر قلب انسان از محبت خدا و اولياى خدا خالى شد، شيطان آن را پر مى‏كند. شيطان كارش همين است كه جاى خالى پيدا كند. هرگاه قلب و دلى را خالى از محبت خدا بيابد، آن را پر مى‏كند و در امور ديگر نيز انسان بايد مواظب خود باشد. چشم و دهان خود را كنترل كند. در زندگى نيز روش ساده‏زيستى را برگزيند. بايد از خدا خواست كه چنين روحيه و شيوه‏اى به انسان عطا فرمايد. ... البته از بهترين اعمال حسنه انسان اين است كه بر عائله خود سخت نگيرد. انسان هرچه سبك‏بارتر باشد، بالاتر مى‏رود. نكته مهم ديگر اينكه: انسان، خلق خدا و ديگران را تحقير نكند، آبروى مردم را نبرد، به فكر پرده‏بردارى از اسرار مردم نباشد و رازهاى مردم را فاش نكند.
در اينجا عرض كردم: آقا بار ديگر سؤالم را تكرار مى‏كنم: خلاصه رمز موفقيت خودتان را در چه چيزى مى‏دانيد؟ استاد با لحن خاصى فرمودند: چيزى نصيب ما نشد. آنها كه رفتند، اين‏جور رفته‏اند و اينچنين گفته‏اند: «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء»؛ اين فضلى است الهى؛ به دست ما نيست، به هركس بخواهد، مى‏دهد.
از ايشان سؤال كردم: معمولاً همه بزرگان ما كه به جايى رسيده‏اند، تنها از راه تحصيل علم و درس و مباحثه نبوده است، بلكه مشمول لطف‏ها و عنايت‏هاى خاصى از جانب خداوند و يا اولياى الهى بوده‏اند و گاه توجهات خاصى به آنها شده است و در كنار تحصيل، از اين فيوضات و توجهات معنوى نيز بهره‏مند بوده‏اند. آيا شما خود نمونه‏اى از اين دست داشته‏ايد؟
در اينجا نيز بار ديگر استاد از اينكه مطلبى درباره خود بگويند، پرهيز كردند و فرمودند: بله همين‏طور است كه مى‏فرماييد. صرفِ درس و بحث ظاهرى، چيزى نيست؛ اينكه به ظاهرش، وسيله معاش است. اين علم ظاهرى را چه بسا در اواخر عمر از آدم بگيرند و انسان، جاهل و عامى بميرد. چه بسا فقيهِ دنيا، در آخرت، بى‏سواد و عامى محشور شود. علم و فقه حقيقى آن است كه انسان را در آخرت نيز فقيه محشور كند. چه بسيار علما كه در اواخر حيات در اثر كهولت و بالا رفتن سن، آنچه را فرا گرفته‏اند، ديگر در خاطر ندارند و فراموش مى‏كنند. پس علم حقيقى، اين نيست. محسن غرويان، در محضر بزرگان، ص 32ـ34».
آيا شما پناهگاهى مطمئن‏تر، محكم‏تر، مهربان‏تر، دلسوزتر، بخشنده‏تر و تواناتر از پناهگاه الهى سراغ داريد؟ ارتباط با خدا و دل‏بستگى به او، علاوه بر اطمينان قلبى و صفاى درونى، يكى از عوامل مؤثر در رشد روحى، معنوى و ساير جنبه‏هاى شخصيتى انسان است. عبادت و ارتباط با خدا، مايه رسيدن به تقوا و پرهيزگارى (بقره: 21) و تقوا نيز عامل رستگارى (آل‏عمران: 130) و موفقيت انسان است.
6. دورى از گناه
در اصطلاح دينى و نزد مسلمانان، گناه عبارت است از اينكه مكلف (كسى كه‏به بلوغ رسيده و عاقل است) مرتكب كارى شود كه با دستورات خداوند و پيامبران و امامان معصوم عليهم‏السلام سازگار نباشد و مخالف قوانين الهى باشد.
منظور و مراد ما از واژه «گناه» همين مفهوم است؛ يعنى نافرمانى از خدا و رسول خدا و امامان معصوم عليهم‏السلام؛ به عبارت ديگر، رعايت نكردن حلال و حرام الهى و پايبند نبودن به دستورات شرعى و اخلاقى اسلام.
شايد سؤال شود: گناه چه ضررى دارد و چه آسيبى به انسان وارد مى‏كند؟ در پاسخ بايد گفت: هدف نهايى از خلقت انسان، رسيدن به كمال و سعادت ابدى است. خداوند متعال، ابزار و وسايل سعادت و خوشبختى بندگان را مهيا و فراهم ساخته و به آنان راه كمال و سعادت و راه مستقيم را توصيه كرده است.
يكى از موانع و مشكلات جدى در مسير تكامل انسان، گناه و نافرمانى است. گناه و نافرمانى، انسان را در جاده‏هاى هلاكت و وحشت وارد مى‏سازد و سرانجامى اندوه‏بار براى او رقم مى‏زند. گناه، زهر كشنده‏اى است كه درمان ندارد و تنها درمانش، توبه و بازگشت واقعى به سوى انسانيت و بندگى خداوند است.
7. پشتكار
زندگى همانند ميدان كارزار است. در صحنه زندگى، يكى پيروز مى‏شود و جلو مى‏رود و ديگرى زمين مى‏خورد و دچار شكست مى‏شود. اولى غرق در سرور و شادى و دومى دردمند و غمگين است.
بدون ترديد، در فراز و نشيب زندگى، عده‏اى فاتح و پيروز مى‏شوند و به هدف‏هايى كه دارند، دست مى‏يابند. اين عدّه كسانى هستند كه اگر زمين بخورند و گرفتار مشكلات شوند، به جاى يأس و نااميدى دوباره به پا خاسته، به راه خود ادامه مى‏دهند.
خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد: «انسان در سايه تلاش و كوشش مى‏تواند به خواسته‏هاى خود برسد. نجم: 39». (گرچه اين آيه درباره قيامت و رسيدن به پاداش اعمال دنيوى است ولى تلاش‏هاى مادى و نتايج مادى را نيز شامل مى‏شود.) امام على عليه‏السلام در جنگ جمل خطاب به فرزندش، محمد حنفيه فرمودند: «اگر كوه‏ها از جاى خود حركت كنند، تو از جاى خود تكان مخور. نهج‏البلاغه، خطبه 11، ص 15». يعنى در راه هدف، استقامت و پايدارى داشته باش و بدان كه در سايه پشتكار و تحمل دشوارى‏ها، مى‏توان به قلّه‏هاى افتخار و پيروزى رسيد. حضرت در جايى ديگر در اين‏باره مى‏فرمايند: «با تحمل دشوارى‏ها و رنج‏هاى سخت، آدمى به آسايش هميشگى و پايه‏هاى بلند زندگى نايل خواهد شد. غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 298، ح 168».
نتيجه‏گيرى
با تتبع و تحقيق اجمالى كه در منابع دينى و سخنان انديشمندان اسلامى انجام شد، اين نتايج حاصل گرديد:
1. زندگى دنيوى مقدمه‏اى براى زندگى اخروى است و موفقيت واقعى زمانى به دست مى‏آيد كه انسان زندگى دنيوى خود را در راستاى رسيدن به كمال و نيل به بهشت قرار دهد.
2. برنامه‏ريزى و تدبير كردن امور، از عوامل مؤثر در موفقيت است.
3. برخوردارى از اعتماد به نفس و همچنين داشتن اراده قوى، از ديگرعوامل اعتماد به نفس شمرده شده است.
4. مشورت و همفكرى با افراد موفق و بهره‏گيرى از تجربه آنان نيز در موفقيت افراد دخيل است.
5. ياد خدا، دورى از گناه و داشتن پشتكار از عوامل اساسى در نيل به موفقيت و به‏روزى است.

تعداد بازدید از این مطلب: 37
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تاثیر عاشق خدا بودن برروی انسان؟!

تاثیر عاشق خدا بودن برروی انسان؟!

هر چه قدر یک فرد به خدا و دین اعتقاد بیش‌تری داشته باشد به همان اندازه از زندگی رضایت بیش‌تری دارد، موفق‌تر است و در ارتباط با دیگران صداقت بیش‌تری دارد.

در یک مطالعه که در نشریه روانشناسی آمریکا به چاپ رسیده است کایون لیم و همکارانش از دانشگاه هاروارد مطالعه‌ای را روی 3 هزار و 100 آمریکایی انجام دادند و از آن‌ها سوالاتی در مورد فعالیت مذهبی و اعتقاد آن‌ها پرسیدند. همین تحقیقات یک سال بعد هم دقیقا به همین شکل انجام شد تا تاثیر باورهای دینی در زندگی این افراد بررسی شود.

در این مطالعات مشخص شد در بین پیروان تمام ادیان، افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی خاص دین خود شرکت می‌کنند 28 درصد از زندگی خود رضایت بیش‌تری دارند. حتی افرادی که گاهی اوقات در مراسم و آئین‌های مذهبی شرکت می‌کردند نیز 23 درصد رضایت بیش‌تری نسبت به افراد دیگر داشتند.

محققان متوجه شدند یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش میزان رضایت از زندگی افراد مذهبی، افزایش تعداد دوستانی است که آن‌ها به واسطه شرکت در فعالیت‌های دینی پیدا می‌کنند. افرادی که با بیش از 10 نفر ارتباط دوستی دارند به میزان دو برابر بیش‌تر نسبت به افرادی که دوستان نزدیک ندارند از زندگی خود رضایت دارند.

لیم در این باره گفت: زمانی که تعدادی از دوستان نزدیک طبق یک نظم مشخص و در حین انجام فعالیت‌های پرمعنی مانند عبادت یکدیگر را ملاقات می‌کنند احساس شادی و رضایت از زندگی آن‌ها به طور قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.

اعتقاد به خدا انسان را امیدوارتر، صادق‌تر و بخشنده‌تر می‌کند

اعتقاد به خدا تاثیر بسیار زیادی روی روحیه مردم دارد. بعد از چند دهه تحقیقات دانشمندان متوجه شدند دین و مذهب انسان‌ها را امیدوارتر، صادق‌تر و سخاوتمندتر می‌کند.

دکتر آرا نورنزایان روانشناس دانشگاه بریتیش کلیبیا در این باره گفت: همیشه در مورد تاثیر مثبت اعتقاد به خدا روی رفتار انسان‌ها صحبت می‌شود، اما این بار ما به دنبال آن بودیم تا از دیدگاه علمی این موضوع را ثابت کنیم.

مطالعات انجام شده بین ارتباط بین مذهب و رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد افراد مذهبی که دارای افکار معنوی هستند با احتمال کم‌تری دست به تقلب می‌زنند و احساس اطمینان بین غریبه‌ها را در یک جمع افزایش می‌دهند. افرادی که مرتب نماز می‌خوانند و در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند بیش‌تر از دیگران در فعالیت‌های خیریه مشارکت می‌کنند و به طور داوطلبانه برای کمک به دیگران داوطلب می‌شوند.

مذهبی‌ها موفق‌ترند

افراد مذهبی در بسیاری از زمینه‌ها نسبت به بی‌خداها موفق‌ترند، چرا که افراد معتقد بیش‌تر برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود تلاش می‌کنند و در این راه مداومت دارند.

این افراد با احتمال کم‌تری نسبت به دیگران سراغ سوء مصرف مواد مخدر می‌روند، معمولا در دوران تحصیل موفقیت‌های بیش‌تری کسب می‌کنند، رفتارهای سالم‌تری از خود بروز می‌دهند، کم‌تر دچار افسردگی می‌شوند و عمر طولانی‌تری هم دارند. 

مایکل مک‌کالوق استاد دانشگاه میامی نتیجه هشت دهه تحقیقات مختلف در مورد دین، مذهب و اعتقاد به خدا را که روی گروه‌های مختلفی از مردم در سراسر جهان انجام شده بود مورد بررسی قرار دادند. با تحقیق کردن در دسته بسیار متنوعی از فاکتورها مانند زمینه‌های اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، عصب‌شناسی، محققان متوجه شدند رفتارهای مذهبی پیروان ادیان را ترغیب به کنترل بیش‌تر خود می‌کند.

دانشمندان معتقدند این که یک فرد بتواند خود را کنترل کند و برای زندگی خود قانون‌های خاصی را وضع کند نقش بسیار زیادی در موفقیت او دارد، اما متاسفانه نسبت به این معیارها توجه زیادی صورت نمی‌گیرد. محققان متوجه شدند دعا خواندن و ارتباط با خداوند روی قسمت‌هایی از مغز انسان‌ها اثر می‌گذارد که ارتباط زیادی با کنترل شخصی دارد. این موضوع که افراد مذهبی‌تر توانایی بیش‌تری در کنترل خودشان دارد می‌تواند توضیح دهنده این موضوع باشد که چرا معتقدان به یک دین کم‌تر از دیگران به سراغ مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می‌روند و کم‌تر از دیگران به دلیل مشکلات اجتماعی و اخلاقی و ارتکاب به جرم به زندان می‌افتند.

تعداد بازدید از این مطلب: 58
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


همراه همیشگی همسرتان باشید
همراه همیشگی همسرتان باشید

پرسش: تصمیم دارم همسرم را در همه حال همراهی کنم و به نوعی تنها همراه همیشگی همسرم باشم. چه نکاتی را باید در زندگی رعایت کنم تا به این هدفم برسم؟ 

اگر به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز کرده اید، با رعایت نکات ساده و در عین حال، بسیار حساس زیر، می توانید از زندگی تان لذت برده و برای همسرتان، همراهی همیشگی باشید:

 - هدفی مشترک را در نظر بگیرید. با هم فکری برای خود و همسرتان، هدف مشترکی داشته باشید و برای رسیدن به آن، یکدیگر را کمک کنید.

 - خودخواه و خود رای نباشید و به نظر همسرتان هم توجه داشته باشید، تا بتوانید لذت های معنوی را درک کنید.

 - عیب های خود را ببینید. فقط به دنبال عیب جویی از همسرتان نباشید، عیوب خود را نیز رفع کنید.

 - قدرشناس باشید. قدر محبت های پدر، مادر، همسر و دوستان تان را بدانید و سپاس گزار الطاف خداوند باشید تا به تقدیرهای او راضی شوید. آن چه مورد رضایت خداوند نیست را انجام ندهید تا اطمینان و عزت نفس بیشتری بیابید.

 - اهل عمل و مسئولیت پذیری باشید. به جای توقع داشتن از دیگران، به فکر انجام مسئولیت ها و وظایف خود باشید.

- به ارزش های اعتقادی و فرهنگی یکدیگر احترام بگذارید.

 - مثبت بیندیشید و اضطراب را از خود دور سازید. اگر بپذیرید هر کاری از جانب خداوند خیر است، در زندگی اضطراب نخواهید داشت.

 - هرگز دشنام ندهید و جدال نکنید. بحث و جدل، آتش کینه را در دل شعله ور ساخته و حرمت میان زن و شوهر را خدشه دار می کند.

 - حساسیت های رفتاری همسرتان را بشناسید و به آنها اهمیت دهید تا موجب بروز اختلال در روابط تان نشود.

 - پیش از صحبت، تفکر کنید. هر گاه حرفی می زنید، از قبل، به عواقب آن فکر کنید تا بعد، شرمنده و پشیمان نشوید. یا توجه به شرایط روحی و جسمی همسرتان حرف بزنید و از پرحرفی بپرهیزید.

 - تا جایی که می توانید، با یکدیگر غذا بخورید. جمع شدن افراد خانواده دور میز یا سفره ی غذا، موجب افزایش روابط عاطفی و احساس نزدیکی بیشتر آنان خواهد شد.

 - شبکه ارتباطی خود را گسترش دهید، یکی از علت های ایجاد افسردگی در خانواده ها، قطع ارتباط با محیط بیرون از خانه است. اگر شما و همسرتان، نظرات متفاوتی در مورد نوع تفریح و ارتباطات دارید، چیزی را انتخاب کنید که تا حد ممکن، هر دو، آن را ترجیح می دهید.

 - به رشد یکدیگر کمک کنید. زن و شوهر باید به منظور رسیدن به درجات معنوی والاتر، ادامه ی تحصیل، اشتغال و... شرایط رشد و پیشرفت یکدیگر را فراهم کنند.

- بی ریا و صادق باشید. اگر با اطرافیان خود صادقانه برخورد کنید، علاوه بر راحتی خودتان، آنان هم شما را آسان تر می پذیرند.

 - به عهده خود وفا کنید. اگر قولی به همسرتان می دهید، تمام تلاش خود را برای عمل کردن به آن، به کار گیرید.

مثبت بیندیشید و اضطراب را از خود دور سازید. اگر بپذیرید هر کاری از جانب خداوند خیر است، در زندگی اضطراب نخواهید داشت.

- همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید. اگر چه افراد نقایصی دارند اما خوبی هایی هم دارند. سعی کنید به نکات مثبت همسر خود فکر کنید.

 - عیب پوشی کنید. همیشه اول، خوبی های همسرتان را به او بگویید و بعد با ظرافت، انتقاد کنید و سعی نمایید معیار نقدهای تان، منطقی و قابل قبول باشد هم چنین هرگز نزد دیگران، عیب همسر خود را بازگو نکنید.

- راز دار باشید. هم اسرار همسرتان را نزد دیگران و هم اسرار دیگران را نزد همسرتان فاش نکنید.

 - صبور و باگذشت باشید. صبر و گذشت موجب می شود دوستی صمیمی برای همسرتان باشید.

- همسرتان را از وضعیت اقتصادی موجود، آگاه کنید. از درآمد هم، مطلع باشید تا با هم فکری، برنامه ریزی بهتر انجام دهید.

 - به فکر ایجاد تغییرهای مثبت در خود و همسرتان باشید. سعی  کنید تغییر در حرکت به سمت تعالی و بالندگی باشد و پیش از تغییر، راه های درست ایجاد آن را بدانید.

تعداد بازدید از این مطلب: 63
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چطوراختلاف خانمم راباخانواده ام حل کنم
چطوری اختلاف خانمم راباخانواده ام حل کنم

 حدود 2 سال هست ازدواج کردم الان از زندگیم راضی نیستم بین خانومم و خانواده ام اختلاف افتاده هر از گاهی بحث و جدل بین خودم و همسرم هست فکر میکنم کنترل روی زندگی ندارم. برای بهتر شدن این روابط باید چکار کرد.؟

لازم است که شما به عنوان مرد مدیریت خوبی داشته باشید. ولی  در زمینه اصلاح رابطه همسرتان با خانواده تان دو توصیه جدی دارم:

1- معاشرتها را خیلی زیاد کنترل کنید. مثلا اگر می بینید ارتباط زیاد ایجاد کننده تنش و مشکل میان طرفین می شود این رابطه را خیلی کم کنید مثلا شما خودتان بر حسب وظیفه و مسئولیتی که یک فرزند دارد مکررا با خانواده تان رابطه داشته باشید ولی ضرورتی ندارد که همسرتان در همه این سرکشی ها با شما همراه شود. کم کردن این روابط شاید از تنشها بکاهد.

2- حساسیتهای همسرتان را بشناسید و به طریقی خانواده خودتان را مطلع کنید تا قدری در رفتار خودشان اصلاحاتی ایجاد کنند و از شدت مشکلات کاسته شود.

 3- حساسیتهای خانواده خودتان را هم بشناسید و به اطلاع همسرتان برسانید تا در تعامل شان با خانواده شما بیشتر رعایت کنند.

 همیشه در غیاب خانواده حق را به همسرتان دهید تا ایشان تصور نکند که شما وی را تنها رها کرده اید. به هر حال اختلافات ارتباطی ایجاد می شود. خودتان هم برخی از مشکلات رفتاری و .... را در غیاب همسرتان به خانواده تان تذکر دهید وقتی دایما از همسرتان بدگویی می کنند منطقی واکنش داده و دلیل بیاورید و البته ناپختگی و کم تجربگی همسرتان را هم مطرح کنید و از آنها بخواهید که به خاطر حفظ آرامش خودتان هم که شده بیشتر ملاحظه کنند و مراعات نمایند.

همیشه در غیاب خانواده حق را به همسرتان دهید تا ایشان تصور نکند که شما وی را تنها رها کرده اید.

ضمنا در مواقع مقتضی هر در برابر همسرتان و هم خانواده با رعایت احترام واکنش جدی نشان دهید. مثلا وقتی می بینید واکنشهای منفی را شروع کردند خیلی جدی ولی محترمانه واکنش دهید مثلا بگویید: این طرز واکنش برای افرادی بالغ واقعا بعید است. تصور می کنم بهتر است این قایله را تمام کنید و سپس به اتفاق همسرتان موقعیت را ترک کنید ولی اصلا قهر نکنید بلکه در دفعات آتی ارتباط معمولی با طرفین داشته باشید.

تعداد بازدید از این مطلب: 73
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چگونگی برقراری ارتباط بادیگران
چگونگی برقراری ارتباط بادیگران

پسری هستم خیلی کم حرف و روابط عمومی پایینی دارم. خیلی تلاش کردم که کم حرفیمو کم کنم ولی هر چقد تلاش کردم نشد اصلا چیزی به ذهنم نمیاد که صحبت کنم بعضی وقتها شده اینقدر به خودم فشار آوردم که توی جمع چیزی بگم ولی هیچی به ذهنم نمیومد و اعصابم خورد شده گاهی وقتها هم خانواده میگن یکم حرف بزن من در جوابشون میگم، چی بگم حرفی ندارم بزنم. حالا ازتون میخوام راهنماییم کنید چیکار کنم این ضعفمو برطرف کنم و بتوانم با بقیه ارتباط برقرار کنم؟

توان برقراری ارتباط با دیگران به دو عامل بستگی دارد:

یک عامل بیرونی

 یک عامل درونی

عامل درونی مربوط میشه به همون درونگرایی و برونگرایی آدمها که تا 70-80 درصدش ذاتی هست و زیاد نمیشه تغییرش داد فقط میشه تا حدی بهش انعطاف داد و معتدلترش کرد.

عامل درونی هم به محیط زندگی و تربیتی ما ارتباط دارد که می تواند از یک آدم درونگرای زیاد گاهی یک آدم فوق العاده اجتماعی بسازد یا به عکس از یک آدم برون گرا یک آدم درونگرا.

بنابراین می شود گفت نقش اکتساب و محیط زندگی در هر دو صورت خیلی مهم و تاثیر گذار است.

احتمالا شما شخصیتا آدم درونگرایی بودید و شرایط زندگی و محیطی هم که در آن زندگی کردید این درونگرایی را تشدید کرده است اما این به آن معنا نیست که تا همیشه باید منزوی باشید و ارتباطات محدودی داشته باشد.

تا به حال در کلاس های مکالمه زبان شرکت کرده اید؟ اگر شرکت کرده باشید یکی از راه های تقویت زبان آموزی را این می دانند که شما قسمتی از یک فیلم یا داستان را برای دیگران یا خودتان بلند بلند حتی اگر اشتباهات گرامری هم داشتید تعریف کنید.

یکی از راهکارهای عملی شما هم چیزی شبیه همین کار است.

گاهی اگر در جمع دوستان هستید و حرفی برای گفتن پیدا نمی کنید شروع کنید با هیجان یکی از آخرین فیلم هایی را که دیده اید یا داستان هایی را که خوانده اید یا یک خاطره و یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد را تعریف کنید. 

البته این کار باید فارغ از این باشد که خودتان، خودتان را ارزیابی کنید مثلا بگویید که کارم چقدر مسخره بود یا بقیه حوصلشون سر میره و ....

مگر وقتی همه با شما صحبت می کنند شما از کل صحبتهایشان خوشتون می آید؟ یا اطلاعات علمی و مهمی با شما رد و بدل می کنند؟!!

بنابراین شما هم باید هر چند تا مدتی به طور مصنوعی این کار را بکنید تا کم کم از لاک تنهایی و بی ارتباطی در بیاید.

گاهی اگر در جمع دوستان هستید و حرفی برای گفتن پیدا نمی کنید شروع کنید با هیجان یکی از آخرین فیلم هایی را که دیده اید یا داستان هایی را که خوانده اید یا یک خاطره و یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد را تعریف کنید.

سعی کنید دامنه افرادی را که با آنها دوست هستید را گسترش دهید.

سعی کنید وقتی دیگران صحبت و ارتباط را شروع می کنند به رفتارها و عملکردشان دقت کنید و در جاهای دیگر شما هم همان کارها را تکرار کنید و نگران عکس العمل دیگران هم نباشید.

همه ما در آغاز هر کاری همیشه ضعف هایی داشته و داریم باید قدم های اول را طی کنیم تا به اوج برسیم.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 78
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رازهای موفقیت


رازهای موفقیت
؟

هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی می‌رسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف می‌کشاند. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن موجب بروز این کشش می‌شود و اینجاست که این نیاز روحی باعث می‌شود فرد با وجود تمام مشکلات، مسئولیت یک زندگی مشترک را به عهده گیرد، اما رمز موفقیت در تداوم یک زندگی مشترک چیست؟

یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد. شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است. در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند، از جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمانسوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمانسوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد.

زندگی مشترک,تداوم یک زندگی

اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد. خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود.

بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند. امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. 

اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟ انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود. این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است.

حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند. از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است. چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند، به طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند.

تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 94
موضوعات مرتبط: رمز موفقیت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود